اینجـــا آرامگــاه بــغض هـــای من است آهسته بیــآ..نمــی خواهـــم شیشه ی ارامششان بشکند......
توبه کردم که دگر دل نسپارم به کسی ...که دلم گشته اسیر رخ مشکین نفسی
دل من ناله مکن رشک مورز...که ندارد به از این عشق کسی
بگشا با ل و پری طعنه بزن بر قفسی...که بداند که نداری به جز او هم نفسی
نظرات شما عزیزان:
ϰ-†нêmê§ |